سلام آقای دکتر من کمال تشکر را از راهنمایی خوبتون دارم من فرزانه ن. هستم که با دوست پسرم ۷سال دوست بودم آقای دکتر بنا بر گفته های شما او حدود ۲ الی ۳ هفته مطلق در خواب به سر میبرد حتی توان بلندشدن و غذا خوردن نداشت مرتبا در حال گریه و غم به سرمیبرد و فقط از من درخواست کمک میکرد از خانه بیرون نمیرفت فقط مطب دکتری که تحت درمان است با برادر یا پدرش میرفت از سمت خانواده مورد حمایت است ودرحال حاضر درترک است ولی سرحال است.آقای دکتر فقط من ترس دارم سمت مواد دوباره برود ولی دوست ندارم او متوجه این ترس من شود و همین قضیه موجب نشود او سمت مواد برود فقط آقای دکتر الان حدود۱ماه و نیم است که میگوید استفاده نکرده فقط ۱ شب به من گفت من مشروب خوردم دوست ندارم چیزی را از تو پنهان کنم من سرش داد زدم و تهدیدش کردم کار اشتباهی کردم؟؟؟آقای دکتر حالا قرار است با خانوادش به خواستگاری من بیاید یعنی تمام امید او به زندگی من هستم آیا کار درستی است ؟پدرش برایش مغازه لوازم ماشین اجاره کرده تا سرگرم شود ماشین میخواهد برایش بخرد ..این نحوه برخورد من و خانواده اش با او درست است؟آقای دکتر من نمیدانم با او چطور برخورد کنم ؟برای خودم تحمل چنین قضیه ای خیلی سخت است و خانواده اش میدانند که من از اعتیاد او باخبرم و همین قضیه باعث میشود من با او بدرفتار کنم واوبرنجد ولی جفتمون خیلی همدیگر را دوست داریم